روایتی از آخرین پرواز| حسین در آسمان ماند و من در زمین!
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۴۸۱۸۳
خبرگزاری فارس مازندران ـ زری طاهری پرکوهی| فقط یک ربع از لحظه تحویل سال ۱۳۶۴ گذشته بود که عیسی محمدزاده و حسین خلعتبری خلبانان مازندرانی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساکن در همدان برای درگیری با دشمن به منطقه هوایی اعزام شدند.
هواپیماهای جنگنده از سال ۱۳۵۹ شکارچی عراقیها بودند، این بار خلبانان؛ حسین خلعتبری در کابین جلویی و عیسی محمدزاده در کابین عقبی خودشان را برای حملهای دیگر آماده کرده بودند، هر دوی آنها سابقهای کاری بیش از ۱۰ سال داشتند و دوره آموزشی را در آمریکا سپری کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن روز هوا برای پرواز نامساعد بود اما چارهای جز اطاعت امر و حذف جنگندههای دشمن از منطقه استحفاظی پروازی خود نداشتند، رادار سایت پروازی همدان هادی این پرواز بود، بعد از گشتی در منطقه برای سوختزنی خودشان را به سوخترسان مادر رساندند و پرواز را از سر گرفتند.
کمی که اوج گرفتند پیامی مبنی بر حضور یک جنگنده در سمت چپ هواپیما مشاهده کردند، عیسی محمدزاده گفت: «حسین جان هواپیما را میبینی و حسین سری تکان داد»، موشکها پشت سر هم پرتاب و مانع ضمن انفجار از سر راه برداشته شد، البته خلبان عراقی به بیرون پریده بود که سرانجام دستگیر شد.
۴۵ دقیقه بعد رادار اعلام کرد که یک هواپیمای دیگر در ارتفاع ۳۸هزار پایی وجود دارد، عیسی متوجه حضور آن درست جلوی جنگنده خود شد، خودشان را برای حمله آماده کرده بودند که ناگهان حضور یک هواپیمای دیگر در پشت آنها نظرشان را جلب کرد، بهنوعی این دو هواپیمای عراقی قصد ساندویچ کردن جنگنده ایران را داشتند، صدای مهیب انفجار فضا را پر کرد.
در ادامه این روایت از زبان عیسی محمدزاده خلبان این جنگنده هوایی بیان میشود؛ «لحظات نفسگیری بود، یک لحظه متوجه سوختن پارچهای شدم و دیدم چترم در حالی که سوراخ است و باز شده، موفق شدم اجکت کنم، در حالی که چیزی نمیفهمیدم و بدنم بیحس شده بود با دست چپم در حالی که ناتوان از تکان دادن دست راستم که تیر خورده بود، بودم شروع به باز کردن بندی بودم که در آسمان دور گردنم پیچیده بود، هوا نامساعد بود و باد داخل چتر افتاد و مرا محکم به صخره زد.
پوست تنم کنده شد و صدای شکستن مهرهای لگن و کمرم را میشنیدم، گویی به زمین رسیده بودم، یک لگد درست و حسابی مرا به هوش آورد، بدبختانه در محل زندگی حزب دموکرات و نیروهای کومله فرود آمدم، با صدایی خفه و لرزان گفتم؛ «من از پایگاه ناجا هستم» تاکید داشتند که دروغ میگویم.
در میان آنها دو زن حضور داشتند که دیدن اوضاع وخیمم احساساتیشان کرده بود، دامنشان را پاره کردند تا جلوی خونریزیهایم را بگیرند بعد از آن مردها گفتند که مرا به سمت طرف عراق میبرند چون صدام حسین برای سر خلبانان ایرانی جایزه در نظر گرفته بود، گویی مرا میشناختند، زنی میگفت:« اینها مزدوران خمینی هستند»، با خودم گفتم اگر جواب ندهم فکر میکنند ترسو هستم و گفتم: «شماها طرفدار آدم کلهپوکی همچون رجوی هستید» لگد محکم دیگری به پهلویم زدند تا جایی که باز صدای شکستن پهلوهایم را شنیدم.
خوشبختانه نیروهای سپاه پیگیر نجاتم بودند و پس از درگیری بالاخره نجات پیدا کردم، فردای آن روز به پایگاه تهران رسیدم و در بیمارستان بستری شدم، خونریزی شدیدی داشتم و چندین بار حضور در اتاق عمل را تجربه کردم.»
محمدزاده ادامه میدهد؛ ناگهان با صدای بلند شروع به گریه کردم، گریهای که امانم را بریده بود و بند نمیآمد، در تمام دورانی که در بیمارستان بستری بودم سراغ حسین را میگرفتم و همه میگفتند مصدوم شده، تا اینکه بعد از مرخص شدن بیمارستان شبی حسین را در خواب دیدم که به من میگفت: «مگر نگفتم زودتر خوب شو مرا ببین که چقدر سالمم.»
فردای آن روز یک از یک افسر ژاندارمری شنیدم که حسین شهید شده و پیکرش را نیز تشییع کردهاند، انگار تشتی پر از آب یخ روی سرم ریختند، شوکه شدم و بر زمین نشستم، دردهایم بیش از پیش خودنمایی میکردند اما درد اصلی داغ رفتن حسین بود، رفیقی که با مظلومیت از رفیقش جدا شد، دو یاری که آخرین پروازشان را اینگونه تلخ و سخت تجربه کردند، یکی پر کشید و دیگری متحمل سختیهای زیاد جسمی و روحی شد.
"عیسی محمدزاده" متولد سال ۱۳۲۹ از چالوس پس از این حادثه سخت بهدلیل مصدومیت شدید و جانبازی برای همیشه از پرواز کردن منع شد و پس از آن حدود ۳۰ عمل جراحی را تجربه کرد، اخیرا هم مجبور به جراحی کمر شد البته در این مدت تخصص بیهوشی را کسب کرد و همچنان فعال است در حالی که عاشق این بود که همچون عقاب بین آسمان و زمین در رفت و آمد باشد.
جنگ در آسمان، نه تنها پرواز بلکه سلامت جسم و مهمتر از همه دوست و بهترین همکارش را از او گرفت، او معتقد است که جوانان باید سرگذشت جوانان دیروز را بخوانند و بدانند و الگو بگیرند، در هر کاری با عشق و علاقه فعالیت کنند، حرف والدین را بالای سرشان بگذارند و به یادگاران دفاع مقدس که پر از تجربه هستند احترام بگذارند.
گفتنی است: شهید حسین خلعتبری مکرم سرهنگ خلبان اف ۴ فانتوم دو نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که نقش عمدهای در انهدام نیروی دریایی ارتش عراق در عملیات مروارید ایفا کرد و بهخاطر رشادتهای فراوان در این عملیات به "شکارچی اوزا" معروف شد.
پایان پیام/۸۶۰۴۸/م
منبع: فارس
کلیدواژه: خلبان شهید حسین خلعتبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۸۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: